باجخور
Bajkhor
داستان از این قرار است که اسی که به جرم قتل زندانی شده، با کمک رفیقش حاج توفیق از زندان آزاد می شود. او پس از آزادی سراغ دوستش علی می رود که در تعمیرگاه کار می کند. علی به اسی می گوید در همان تعمیرگاه مشغول کار شود اما اسی می گوید قصد دارد پول زیادی در بیاورد.